پاتوق بچه های پرستاری 90 بندرعباس چهار شنبه 27 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 20:53 :: نويسنده : motahhareh mirzayi
یاد دارم در غروبی سرد سرد ،می گذشت از کوچه ما دوره گرد داد میزد: کهنه قالی میخرم،دسته دوم جنس عالی میخرم کاسه وظرف سفالی میخرم،گر نداری کوزه خالی میخرم اشک در چشمان بابا حلقه بست،عاقبت اهی کشید،بغضش شکست، اول ماه است و نان در سفره نیست،ای خدا شکرت ولی این زندگیست؟ بوی نان تازه هوشش برده بود،اتفاقا مادرم هم روزه بود، خواهرم بی روسری بیرون دوید،گفت اقا سفره خالی میخرید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ نظرات شما عزیزان:
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پیوندهای روزانه |
||
|